به یاد گذشته
جان مادر به من بگو با این همه بزرگی چگونه در همه ی کوچک من جا شده ای....؟ ...
نویسنده :
مامان آذر
13:22
کندوان
تو را به آسمان نشان خواهم داد تو را به گلها نشان خواهم داد بهار که بیاید در جشن بوسه شکوفه های بهاری تو را خواهم بوسید آنهم در جلوی چشم دنیا تو را به گل ها و آسمان ها نشان خواهم داد و به آنها خواهم گفت: که مالک تمام قلبمی که چقدر حاضرم برایت بمیرم هادی عزیز من ... باید بدانی که ... بالاترین ابراز عشق یک مادر گفتن واژه " دوستت دارم " نیست بلکه نگاه نگرانی است با هیچ جمله ای بیان نمیشود ...
نویسنده :
مامان آذر
10:55
عید 95
هادی در بهاران
هادی و گوسفند قربونیش
هادی در حال نزدیک شدن به گوسفند هادی وبابای منتظر هادی در حال تماشای ذبح خون قربونی که به پیشونی هادی زدیم پسر عزیزم ... بالاخره این شیطنت هات کار دستمون داد تو خونه بابا بزرگ آب جوش رو از روی اپن برداشتی و ریختی رو بازوت، و کمی از بازوت رو سوزوندی ما هم به خاطر سلامتیت در مشگین شهر برات گوسفند قربونی کردیم تا خدواند حافظ و نگهدارت باشد انشااله ...
نویسنده :
مامان آذر
11:26