تولد 4 سالگی
از راست آیدا جون - آقا رضا- هادی کوچولو و آخری هم امیرعباس گل
پسر عزیزم ..
به بهانه 4 سالگیت باز یک سری به وبلاگت زدم . نمیدونم زندگی با این آشفتگی قبل تو
چطور می گذشت آخه قلب من فقط با وجود تو آرامش داره و فقط به عشق تو می تپه
عزیز مادر .. تولد چهار سالگیت رو دوبار گرفتیم ، یکبار تو خونمون با پسر خاله هات یک بار
هم تومشگین خونه ننه جون خیلی بهت خوش گذشت عزیز دلم امیدوارم همیشه
سلامت و سرزنده باشی زود بزرگ نشو فرزندم قهقهه بزن ، جیغ بکش، گریه کن،
لوس شو، بچگی کن ، ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام.
کودکیت را بی حساب می خواهم و در پناهش جوانیم را.
آرام آرام پیش برو ، آن سوی سن و سال هیچ خبری نیست گلم.
هر چه جلوتر می روی همه چیز تند تر از تو قدم بر میدارد، حالا هنوز دنیا به پای تو نمی رسد
از پاکی. الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز،
همیشه از دنیای ما ادم بزرگ ها جلوتر باش ، یک قدم ، دو قدم ، ولی زود بزرگ نشو مادر
آن سوی سن و سال خبری نیست.
کودکی کن ، از ته دل بخند به اداهای ما که برای خنداندنت دلقک میشویم ، بزرگ که
شدی از نگاه دلقک ها گریه ات می گیرد میدانم.
عشق من کودک بمان دنیا بزرگت میکند.