آخرهای سال 94
هادی با دختر دایی آیدا کوچولو
عزیزم این روزا عاشق جارو برقی شدی
هادی با پسر عمه سبحان کوچولو
هادی و مامان
هادی و بابا
عزیرم به سلامتی17 ماهت داره تموم میشه دیگه سلیقه هات
مثل قیافت یواش یواش عوض میشه، عاشق تاب بازی و
سه چرخه سواری هستی ،دوست داری کل روز و بازی
کنی ،من و بابایی تا اونجا که میتونیم باهات بازی میکنیم
ولی کاربیرون و خونه داری اجازه نمیده زیاد باهات بازی کنیم،
دو روزه که داری دندانهای آسیابتو در میاری خیلی بیقراری
میکنی شب ها اصلا نمیخوابی من و بابات هم صبح با
خستگی وخواب آلودگی میریم سر کار ،عزیز دلم وقتی
بزرگ بشی این روزها یادت نخواهد اومد ولی برای من و
بابایی خاطرات قنشنگ و به یاد ماندنی رقم میزنی
عزیزم روز به روز شیرین تر از قبل میشی و ما وابسته تر
از روزهای گذشته...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی