مهد کودک هادی (چیچک لر)
عزیزم ، پسر دوست داشتنی مامان، اینجا مهد کودک چیچک لر نزدیک اداره مامان در خیابان آبرسان هستش تو رو از 9 ماهگی بعد اینکه مرخصی من تموم شد به این مهد گذاشتیم جای خیلی قشنگیه ولی هر موقع ازت خداحافظی میکنم گریه میکنی و ازم جدا نمیشی معلومه دوسش نداری. چند عکس از سالن بازی این 3 تا کوچولو هم سه قلو هستن . فرهان ،فریار، لی لی آ این همکلاسیت تارا خانمه، دختر مینا جون ...
نویسنده :
مامان آذر
10:21
تولد اولین مروارید
پسر پاییزی من اولین دندونت هم مثل خودت تو پاییز متولد شد . جشن تولدت رو با جشن دندونی باهم گرفتیم خاله لطیفه برات آش دندونه پخته بود دستش درد نکنه خیلی خوشمزه بود . عزیزم تولد مروارید سفید و کوچلو مبارکت باشه ...
نویسنده :
مامان آذر
10:00
13 ماهگی
عزیز دلم این روزها خیلی شلوغ و شیطون شدی دیگه همه کابینت ها و کمد ها رو بهم میریزی بعد از کار کل روز همش دنبالتم تا به خودت صدمه نزنی . شیطون مامان خیلی شیرین شدی همه کارهای مارو تقلید میکنی جیغ و داد میکنی ولی فعلا تنها کلمه ای که میگی بابا هستش . چهار دست و پا میری عزیز دلم . پس کی می خوای راه بری قربونت برم . پسر عزیزم، من بابایی وقتی میریم سر کار مجبوریم تو رو تو مهد بزاریم از این بابت خیلی ناراحتیم وقتی صبحها مجبور میشیم تو رو با خودمون بیاریم دلم کباب میشه ، امید وارم هر چه زودتر بزرگ بشی با خودم ببرمت اداره که پیش خودم ببمونی اینطوری دیگه دلم پیشت نمیمونه ...
نویسنده :
مامان آذر
7:58
تولد زنبوری یک سالگی
مهمون کوچلو ها (یلدا - امیر علی - امیرمهدی - آیدا) مهمون کوچلو ها( پریا - رضا- امیر مهدی- آیدین) آیدین با پسر داییش امیر علی کوچلو اینم از کیک زنبوری هادی کوچلو آخر مراسم ، هادی خسته ...
نویسنده :
مامان آذر
10:26
مراحل یک تولد زنبوری
عزیزم این طرح لباس زنبوریت بود که خودم کشیدم . تمام کلاه های مهمون کوچلو ها و تاج ملکه ، و کارت دعوت ها و تمام کاسه و بشقابها و همه تزئین ها رو خودم درست کردم ...
نویسنده :
مامان آذر
13:34